
خاطرات Qfwfq عزیز
بررسی و خرید کتاب "کمدیهای کیهانی"
آن موقع کسی نمیدانست که فضا میتواند وجود داشته باشد. یا زمان: وقتی مثل ماهیهای ساردین فشرده بودیم، زمان به چه کارمان میآمد؟
معرفی کتاب "کمدیهای کیهانی"
اگه یه روز یکی بیاد بهتون بگه که خودش موقع بیگبنگ اونجا بوده، یا یادش میاد وقتی ماه اینقدر نزدیک زمین بود که میشد با نردبون برید روش، چی فکر میکنید؟ فکر میکنید داره چرت میگه یا شروع میکنید به گوش دادن؟
کمدیهای کیهانی داستان یه موجود عجیبه به اسم Qfwfq(چیزی شبیه به پسورد وایفای) که عملاً از اول زمان تا الان زنده بوده. یه جورایی همیشه هست، همیشه دیده، همیشه تعریف میکنه. نه خداست، نه آدم، نه موجود فضایی… یه جور روایتگر کیهانیه که از دل علم، افسانه درمیاره.
ایتالو کالوینو قصههای غنی و پیچیدهای تعریف نمیکنه، اینو از همون اول باید بدونید. اینجا خبری از گرههای داستانی یا پایانهای درخشان نیست. ولی به جاش یه چیز دیگه هست که این کتاب رو خوندی میکنه، و اون چیزی نیست جز تخیل. تخیلی که مثل یه، مدام خیالپردازیتون رو قلقلک میده و وادارتون میکنه بپرسید:
اگه واقعاً همهچی اینطوری شروع شده بود چی؟
کمدیهای کیهانی که میلاد زکریا در نشر چشمه ترجمش کرده، همونقدر که خندهداره، تلخه. همونقدر که بازیگوشه، دقیق و پرجزئیاته. و اگه بذارید ببرتتون، از دل کهکشان و بیگبنگ، ژنتیک، تکامل، انقراض، نور و سکوت، به چیزایی میرسید که خیلی شخصیان. مثلاً اینکه ما از کِی شدیم ما؟
بخشی از کتاب
شانها هر چه بیشتر از هم فاصله میگیرند، رقیق شدن جهان، با شکلگیری کهکشانهای دیگر از مواد تازه به وجودآمده، جبران میشود. برای ثابت ماندن چگالی متوسط جهان کافی است هر دویست و پنجاه میلیون سال در هر چهل سانتیمتر مربع از فضای گسترشیافته، یک اتم هیدروژن به وجود بیاید (این نظریه که به نام نظریهی «حالت پایدار» شناخته میشود، در مقابل نظریهی دیگری مطرح میشود که میگوید جهان در لحظهای مشخص در پی یک انفجار عظیم به وجود آمده است).
Qfwfq تعریف کرد: من آن موقع خیلی بچه بودم، ولی این قضیه را فهمیده بودم، تکتک اتمهای هیدروژن را میشناختم و وقتی یک اتم نو پیدا میشد، بلافاصله متوجه میشدم. وقتی کوچک بودم، تنها اسباببازی موجود در کل دنیا اتمهای هیدروژن بودند، و ما تمام وقت با آنها بازی میکردیم، و یک جوان دیگر همسن من بود که اسمش Pfwfp بود.
چهجور بازیای؟ توضیحش ساده است. از آنجا که فضا منحنی بود، اتمها را مثل تیله روی انحنای آن میغلتاندیم و کسی که اتمش دورتر میرفت، بازی را میبرد. آدم که اتم را میانداخت باید حواسش را جمع میکرد و تأثیرات و خط سیر را حساب میکرد. باید بلد میبود چطور از میدانهای مغناطیسی و گرانشی استفاده کند، وگرنه تله از مسیرش خارج میشد و از دور رقابت بیرون میرفت.
حقایق جالب راجعبه "کمدیهای کیهانی"
وقتی یه کتاب خیالپرداز، جایزه جدی برد
ترجمه انگلیسی این مجموعه تو سال ۱۹۶۹ برندهی جایزه ملی کتاب آمریکا شد. اون هم برای کتابی که نه ژانر مشخصی داشت، نه فرمول آشنا. همین جسارت بود که تبدیلش کرد به یکی از نادرترین موفقیتهای ادبی برای یه اثر علمی فلسفی.
قصهای که رسید به ماهِ پیکسار
یکی از داستانهای این کتاب به اسم “فاصلهی ماه”، تخیل عجیبی داشت: ماه به زمین نزدیک میشه و آدمها ازش بالا میرن. سالها بعد، همین ایده الهامبخش انیمیشن کوتاه لا لونا از پیکسار شد. یه روایت عاشقانه که از ذهن کالوینو رفت تا آسمون سینما.
وقتی علم، جرقهی قصه شد
هر داستان با یه جمله از دل فیزیک و کیهانشناسی شروع میشه. نه برای آموزش، بلکه برای پرتاب کردن ذهن به دل خیال. کالوینو با همین یک خط علمی، قصههایی میساخت که هم بخندی، هم فکر کنی. مرز علم و افسانه رو مثل دود محو میکرد.
جلدی از دل یک جهان وارونه
اولین چاپ کمدیهای کیهانی با تصویری از ام.سی. اشر منتشر شد. دنیایی پر از پلههای بیمنطق و فضاهای تو در تو. انگار جلد کتاب خودش داشت همون کاری رو میکرد که کالوینو با متن کرده بود: بهم زدن قواعد واقعیت.