تمام نکردیم، تمام شد

بررسی و خرید کتاب "مردن"

کسی که در حال مرگ است، وطنی ندارد. زنده ماندن، همان وطن است. من نمی‌خواهم، نمی‌خواهم بدون مبارزه بمیرم.

معرفی کتاب "مردن"

آدم چطور با نزدیک‌شدن به مرگ کنار میاد؟ “مردن”، نوشته‌ی آرتور شنیتسلر، به همین حس و حال می‌پردازه. لحظه‌های ناگزیری که آدم باید با واقعیت از دست‌دادن، از دست‌دادن زندگی، امیدها و آدمای اطرافش کنار بیاد.

داستان درباره یه زوج جوونه که زندگی‌شون با یه خبر کوتاه برای همیشه عوض می‌شه. یکی از اون‌ها به بیماری لاعلاجی دچاره، و زمان به‌شدت محدودی براش باقی مونده. حالا اون‌ها باید با این واقعیت تلخ روبه‌رو بشن که زندگی‌ای که داشتن، آروم و بی‌وقفه داره به پایان می‌رسه. شنیتسلر این‌جا دست آدم رو می‌گیره و با خودش می‌بره وسط لحظه‌هایی که مرگ آروم آروم خودشو به زندگی تحمیل می‌کنه؛ جایی که هر گفت‌وگو، هر لبخند و حتی هر سکوتی، رنگ یه خداحافظی تلخ رو به خودش می‌گیره.

اما این داستان فقط روایت یه پایان نیست. درباره‌ی چیزهاییه که وقتی به پایان نزدیک می‌شیم، تازه ارزش‌شون معلوم می‌شه. شنیتسلر، با ظرافت و دقتی که تو نمایش احساسات آدم‌ها داره، کاری می‌کنه که حتی وقتی می‌دونی پایان قطعیه، بازم نمی‌تونی زندگی رو کنار بذاری. هنوز امید هست، هنوز عشق هست، و هنوز زندگی داره نفس می‌کشه، حتی اگه کم و کوتاه باشه. مردن رو می‌تونید از نشر ماهی با ترجمه علی‌اصغر حداد بخونید.

بخشی از کتاب

نزدیک غروب بود. ماری از روی نیمکت بلند شد. نیم ساعت آن‌جا نشسته بود. اول کتاب خوانده بود و بعد به انتهای خیابان پردرخت چشم دوخته بود. فلیکس معمولاً از آن طرف می‌آمد. عادت نداشت ماری را منتظر بگذارد. هوا کمی خنک‌تر شده بود، اما روی هم رفته هنوز مثل روزهای سپری‌شده‌ی ماه مه لطیف بود.
آدم‌های زیادی در پارک نمانده بودند. صف گردش‌کنندگان به طرف در پارک کشیده می‌شد. به‌زودی باید در پارک را می‌بستند. ماری به نزدیکی در رسیده بود که چشمش به فلیکس افتاد. با آن‌که دیر کرده بود، آهسته قدم برمی‌داشت، و تازه، بعد از آن‌که نگاهشان با هم تلاقی کرد، کمی سریع‌تر پیش آمد. ماری ایستاد و منتظر رسیدن او شد. پس از آن‌که فلیکس لبخندزنان دستش را که بی‌تکلف جلو برده بود فشرد، با لحنی آمیخته به رنجش گفت: «باید تا حالا کار می‌کردی؟»

حقایق جالب راجع‌به "مردن"

در دوره حکومت نازی‌ها، آثار آرتور شنیتسلر به‌دلیل یهودی بودنش ممنوع شد و کتاب‌هاش در مراسم کتاب‌سوزی نازی‌ها در آلمان به آتش کشیده شد. نازی‌ها که مخالف فرهنگ و هنر یهودی بودن، به کتاب‌های شنیتسلر به چشم تهدیدی علیه ایدئولوژی خودشون نگاه می‌کردن و این اقدام نمادی از سرکوب فرهنگی و سانسور در دوران دیکتاتوری آن‌ها بود.

شنیتسلر در رشته پزشکی تحصیل کرد و قبل از اینکه به نویسندگی رو بیاره، مدتی به‌عنوان پزشک فعالیت می‌کرد. تجربه‌اش در زمینه پزشکی بهش دیدگاه عمیق‌تری درباره روحیات و احساسات انسان‌ها داد و به او این توانایی رو داد که شخصیت‌ها رو با جزئیات دقیق روان‌شناختی و نگاه خاص خودش به تصویر بکشه. اگه دوست داری بیشتر درمورد زندگی شنیتسلر بدونی می‌تونی اینجا کلیک کنی!

اولین کتاب مستقلی که شنیتسلر به‌صورت کتابی مستقل منتشر کرد، “مردن” بود. این داستان در سال ۱۸۹۴ به چاپ رسید و درباره‌ی عشق و مرگ و تأثیرات این دو بر زندگی و روابط انسان‌هاست. شنیتسلر توی این کتاب، از همون ابتدا نشون داد که چطور دغدغه‌ی عمیقی نسبت به تحلیل روانی شخصیت‌ها و پرداختن به احساسات انسانی داره، موضوعی که بعدها هم در بقیه‌ی آثارش مثل یه امضا براش باقی موند.

خرید کتاب مردن

نویسنده
آرتور شنیتسلر
مترجم
علی اصغر حداد
ناشر
نشر ماهی
تعداد صفحه
144
این کتاب فعلاً موجود نیست، اما اگه دوباره برگرده، فوراً روی سایت قرار می‌گیره.
این یک سایت آزمایشی است
ساخت با دیجیتس
پیمایش به بالا