خود همسایه غازه!

بررسی و خرید کتاب "ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ"

ولی شما ایوان ایوانویچ، یک غاز واقعی هستید!

معرفی کتاب "ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ"

دو تا همسایه‌ی محترم، ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ، سال‌هاست با هم رفیقن. تا اینکه سر یه تفنگ ترکی و یه کلمه‌ی توهین‌آمیز، کارشون به دعوا می‌کشه. دعوایی که نه‌تنها دوستی‌شون رو نابود می‌کنه، بلکه تا دادگاه و شکایت و لج‌بازی هم ادامه پیدا می‌کنه.

گوگول این داستان رو با همون طنز همیشگیش نوشته. انگار داره از دل یه موقعیت خنده‌دار، نشون می‌ده که چطور آدم‌ها بعضی وقتا خودشون زندگی‌شون رو به‌دست خودشون خراب می‌کنن. دعوای بی‌منطق این دو نفر، فقط یه قصه نیست. یه تصویر واضح از جامعه‌ایه که با لجبازی، غرور و کینه‌های بی‌دلیل، خودش رو مصرف می‌کنه.

این داستان بخشی از مجموعه‌ی میرگوروده. جایی که گوگول از فرهنگ و فضای اوکراین الهام گرفته و با شخصیت‌هایی خاکستری، زندگی روزمره رو به سخره گرفته. چیزی که این اثر رو متمایز می‌کنه، اینه که با وجود ظاهر ساده و خنده‌دارش، عمق زیادی داره؛ طوری که ته هر لبخند، یه زخم کوچیک هم حس می‌کنی.

اگه دنبال یه داستان کلاسیک با طنز نیش‌دار می‌گردی، این یکی از اون‌هاست. ترجمه‌ی بابک شهاب از نشر بیدگل هم نسخه‌ایه که می‌شه با خیال راحت خوند و لذت برد.

بخشی از کتاب

آه، اگر نقاش می‌بودم، تمامی زیبایی شب را با شکوه و جلالش تصویر می‌کردم! میر گورود را تصویر می‌کردم که سرتاسر خفته است، ستاره‌های بی‌شمار را که نگاه ثابتشان را به شهر دوخته‌اند و بانگ سگان که از دور و نزدیک سکوت ظاهری شب را می‌شکند، هنگامی که خادم دل‌باختۀ کلیسا به شتاب از کنار سگ‌ها می‌گذرد و با شجاعتِ یک شوالیه از روی پرچین می‌پرد. دیوارهای سفید خانه‌ها زیر نور ماه روشن‌تر و درختانی که بر آنها سایه می‌افکنند تیره‌تر می‌شوند، سایه‌ها سیاه‌تر و گل‌ها و علف‌های خاموش خوش‎‌بوتر می‌شوند و جیرجیرک‌ها، این شوالیه‌های خستگی‌ناپذیر شب، از گوشه‌وکنار، یک‌صدا شروع به خواندن آوازهای زنگ‌دار می‌کنند… من سایۀ سیاه خفاشی را ترسیم می‌کردم که در جاده‌ای روشن روی دودکش سفید خانه‌ها می‌نشیند… اما گمان نمی‌کنم می‌توانستم ایوان ایوانویچ را که با اره‌ای در دست از خانه خارج شده بود، با آن‌همه احساسات ضد و نقیض بر چهره، تصویر کنم.

حقایق جالب راجع‌به "ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ"

جالبه که این داستان ابتدا توسط سانسورچی‌های روسیه رد شد. گوگول مجبور شد یه مقدمه‌ای بنویسه که به‌شدت به سانسور کنایه داشت، اما حتی اون مقدمه هم رد شد! در نهایت مجبور شد چند صفحه اضافی به یکی دیگه از داستان‌هاش اضافه کنه تا اندازه نهایی کتاب درست بشه. در روسیه برای چاپ کتاب نسبت به حجم کتاب خیلی حساس بودن.

جالبه که گوگول، که استاد طنز بود، خودش شغلی داشت که می‌تونست بخشی از داستان‌های طنزآمیزش بشه. او بدون هیچ صلاحیت خاصی استاد تاریخ قرون وسطی در دانشگاه سن پترزبورگ شد و اولین کلاسش اونقدر خنده‌دار بود که خودش می‌تونست در داستان‌های طنزآمیزش ازش استفاده کنه! 

خرید کتاب ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ

نویسنده
نیکلای گوگول
مترجم
بابک شهاب
ناشر
نشر بیدگل
تعداد صفحه
133
این کتاب فعلاً موجود نیست، اما اگه دوباره برگرده، فوراً روی سایت قرار می‌گیره.
این یک سایت آزمایشی است
ساخت با دیجیتس
پیمایش به بالا