کنیا هارا سال ۱۹۵۸ توی استان اوکایاما در ژاپن به دنیا اومد. توی نوجوانی، خیلی دنبال طراحی نبود. بیشتر به ورزشهای رزمی علاقه داشت و حتی یه مدت فکر میکرد تهیهکنندهی تلویزیون بشه. اما یه حرف ساده از معلم هنر دبیرستانش مسیرش رو عوض کرد. همون حرف باعث شد به سمت دنیای هنر و طراحی کشیده بشه.
سال ۱۹۷۷ رفت دانشگاه هنر موساشینو در توکیو. اونجا طراحی خوند، ولی بیشتر از خود طراحی، به فکر و معناش علاقه داشت. عاشق این بود که پشت هر تصویر و شکل، یه مفهوم و دلیل باشه. استادهایی داشت که نگاهش رو عوض کردن. یکی از اونها “شوتارو موکای” بود که از “مدرسه طراحی اولم آلمان” اومده بود. از همونجا بود که هارا یاد گرفت طراحی فقط زیباسازی نیست، یه جور فکر کردنه.
وقتی دانشجو بود، یه سال با ایکو ایشیوکا کار کرد. اون یکی از معروفترین طراحهای ژاپنی بود. همکاری با اون باعث شد هارا با یه نوع طراحی آشنا بشه که فقط برای تبلیغ و فروش نبود. طراحیای بود که حرف میزد، فکر میکرد، تأثیر میذاشت. همین باعث شد که هارا با طراحی راحتتر بشه و کمکم خودش رو یه طراح بدونه.
بعد از اینکه درسش تموم شد، توی سال ۱۹۸۳ به مرکز طراحی نیپون ملحق شد. چند سال بعد، یعنی ۱۹۹۱، مؤسسه طراحی خودش رو راه انداخت. یه جایی که توش میتونست آزادتر فکر کنه و کار کنه. از طراحی گرافیک گرفته تا معماری نمایشگاه و طراحی محصول، همهچی توی کارش بود
اما اسم هارا بیشتر از همه با برند MUJI شناخته میشه. سال ۲۰۰۱ شد مدیر هنری این برند. MUJI برندی بود که به ساده بودن معروفه. بدون زرقوبرق. هارا توی MUJI دنبال یه مفهوم بود: تهیبودگی. یعنی چیزی که سادهست، اما جا برای فکر و تخیل باقی میذاره. وقتی چیزی زیادی شلوغ نیست، ما میتونیم توش معنا پیدا کنیم. طراحی برای هارا اینجوری بود.
هارا فقط طراح نیست. نویسنده هم هست. کتاب معروفش ‘Designing Design” خیلی از ایدههاش رو توضیح داده. میگه طراحی فقط حل یه مشکل نیست، اول باید بفهمی مشکل چیه. طراحی یعنی سؤال پرسیدن. کنیا هارا کتاب دیگهای به اسم “سفید” داره که توش دربارهی رنگ سفید حرف میزنه. ولی نه فقط به عنوان یه رنگ، بلکه به عنوان یه فضای خالی که پر از امکان و تخیله.
یهعالمه گالری هم برگزار کرده مثل گالریای که که توش از طراحها خواست وسایل سادهی روزمره رو دوباره طراحی کنن. یا گالریای که توش حس لامسه رو وارد طراحی کرد. پروژههایی هم داشته مثل “خانه برای سگها” یا “House Vision” که به زندگی آینده و ایدههای تازه دربارهی خونه فکر میکنن.
حتی لوگوی جدید شرکت شیائومی هم کار هاراست. یه لوگوی ساده که خیلیها فکر کردن تغییر خاصی نداره، ولی پشت اون سادگی، یهعالمه فکر و دقت هست.
هارا هنوزم توی همون دانشگاه موساشینو درس میده. به دانشجوها یاد میده طراحی فقط یه ابزار نیست، یه جور نگاه کردنه. یه راه برای دیدن چیزهایی که قبلاً ندیدیم. خیلی به این فکر میکنه که طراحی باید ریشه تو فرهنگ داشته باشه، نه فقط دنبال مد غربی باشه.
تو این سالها کلی جایزه گرفته. حتی دولت ژاپن بهش «نشان روبان بنفش» داده. ولی خودش همیشه دنبال مدال و شهرت نبوده. براش مهمتر اینه که طراحی بتونه آدمها رو به فکر بندازه، حواسشون رو بیدار کنه و چیزهای معمولی رو دوباره نشونشون بده.
کنیا هارا همیشه مشغول کاره. طراحی میکنه، کتاب مینویسه، درس میده، نمایشگاه برگزار میکنه. برای اون طراحی یعنی دیدن، پرسیدن، لمس کردن، فکر کردن. اون نشون داد که گاهی یه خط ساده یا یه فضای سفید، میتونه بیشتر از هزار کلمه حرف بزنه.
واقعیتهای جالب درباره کنیا هارا
اواخر دهه ۹۰، وقتی ژاپن میزبان المپیک زمستانی ناگانو بود، کنیا هارا کسی بود که طراحی مراسم افتتاحیه و اختتامیه رو بر عهده گرفت. برای هارا، این فقط یه پروژه بزرگ نبود، فرصتی بود تا نشون بده طراحی حتی توی لحظات ملی هم میتونه آرام، مینیمال و تأثیرگذار باشه. این همکاری راه رو برای پروژههای دیگه مثل طراحی لوگوی Kenzo Power باز کرد.
هارا برای بازطراحی لوگوی شیائومی ۳۰۰ هزار دلار گرفت، ولی چیزی که طراحی کرد یه تغییر ساده نبود. اون لوگوی جدید رو طوری طراحی کرد که ترکیب نرمتری از دایره و مربع باشه، نمادی از تعادل بین تکنولوژی و انسان.
در کتاب “سفید“، کنیا هارا سفید رو فقط یه رنگ نمیدونه. بلکه مثل ظرفی میدونه که میشه توش معنا رو جا داد. از نظر اون، سفید یعنی آمادگی برای پذیرش. یعنی جایی که هنوز چیزی نوشته نشده، ولی هر چیزی ممکنه نوشته بشه. این نگاه ریشه در فرهنگ ذن داره، جایی که زیبایی توی خلأ و سادگیه، نه توی تزئینات شلوغ.
کنیا هارا فقط طراح نیست، معلمه. تو دانشگاه موساشینو درس میده و نسل بعدی طراحها رو با فلسفهی “اکسفورمیشن” آشنا میکنه. مفهومی که طراحی رو ابزاری برای کشف چیزهایی که نمیدونیم تعریف میکنه، نه صرفاً انتقال چیزهایی که میدونیم.
