
قبل از اینکه داستایفسکی، تولستوی یا تورگنیف پا به میدان بذارن، یه شاعر ۱۵ ساله با موی فرفری و ریشههای آفریقایی، دنیا رو با زبان روسی آشتی داد. اسمش الکساندر پوشکین بود. مردی که همزمان هم عاشق شعر بود، هم قمار، هم شورش، هم دلدادگی. و همهی اینها رو توی خطبهخط آثارش جا داد.
زندگینامه الکساندر پوشکین و مسیر ادبیاش
پوشکین، شاعر، نویسنده و نمایشنامهنویس بزرگ روس، ۶ ژوئن ۱۷۹۹ تو مسکو به دنیا اومد. خانوادهش از اشراف قدیمی روس بودن، و از طرف مادری، به نادژدا گاننیبال میرسید که نوهی یه شاهزاده آفریقایی بود؛ آبراهام گنیبال، کسی که توسط پتر کبیر به روسیه آورده شد و بعدها شد یکی از نزدیکترین آدمای دربار. همین ریشههای چندفرهنگی نهتنها ظاهر پوشکین رو متفاوت کرده بودن، بلکه الهامبخش خیلی از داستانهاش هم شدن.
پوشکین از کودکی عشق زیادی به شعر و ادبیات داشت. تو خونه، کتابخونه بزرگ خانواده و داستانهای مادربزرگش تأثیر عمیقی روش گذاشت. در ۱۲ سالگی به مدرسه سلطنتی تزاری در سنتپترزبورگ رفت؛ یه مدرسه مخصوص بچههای اشراف و جایی که پوشکین استعداد ادبی خودش رو درخشانتر کرد و شروع به نوشتن اشعار کرد. اولین شعرهای پوشکین وقتی منتشر شد که فقط ۱۵ سالش بود. یکی از شعرهاش، وقتی تو جلسهی مدرسه خونده شد، شاعر دربار، درژاوین، از شدت ذوق از جاش بلند شد و تشویقش کرد.
وقتی فارغالتحصیل شد، برگشت سنپترزبورگ و کار اداری گرفت، ولی معلوم بود که این آدم برای میز و فرم و امضا ساخته نشده. خیلی زود رفت سراغ محفلهای ادبی و سیاسی، مثل «چراغ سبز». اشعارش که اغلب نقد حکومت تزاری بودن، حکومت رو به خشم آوردن. چند بار تبعید شد و تحت نظر پلیس مخفی قرار گرفت. اما این فشارها بیشتر از اینکه جلوشو بگیره، هلش دادن سمت خلق آثاری مثل روسلان و لودمیلا و زندانی قفقاز
بعدتر، به شهرهایی مثل کیشینف و اودسا فرستاده شد. اونجا هم دست از زندگی پرهیجانش برنداشت؛ معاشرت با اشراف و نویسندهها، عاشق شدن، دعوا کردن، و دوئلهایی که پشت هم رخ میدادن. یه نامه با محتوای الحادی باعث شد که دوباره تبعیدش کنن، این بار به ملک خانوادگیش تو میخایلوفسکویه. ولی این تبعید براش یه فرصت تازه بود. اونجا بود که بیشتر بخشهای “یوگنی آنگین” رو نوشت و نمایشنامهی “بوریس گودونف” رو شروع کرد.
زندگی شخصیش هم دستکمی از داستاناش نداشت. سال ۱۸۳۱ با ناتالیا پوشکین(گونچاروا) ازدواج کرد؛ زنی زیبا از طبقه اشراف. این رابطه هرچند عاشقانه شروع شد، اما حاشیههاش کم نبود. ناتالیا زیاد به دربار رفتوآمد داشت و نگاهها همیشه دنبالش بودن، بهخصوص نگاه ژرژ دانتس، یه افسر فرانسوی. شایعهها بالا گرفت و پوشکین تصمیم گرفت کار رو با یه دوئل تموم کنه. دوئل تو ۲۷ ژانویه ۱۸۳۷ کنار رود سیاه انجام شد. پوشکین تیر خورد و دو روز بعد، در ۳۷ سالگی از دنیا رفت.

جایگاه پوشکین در تاریخ ادبیات جهان
مرگش پایانی تلخ بود برای نویسندهای که با قلمش نهفقط ادبیات، بلکه نگاه و زبان یه ملت رو عوض کرد. امروزه پوشکین بهعنوان نماد فرهنگ روسیه شناخته میشه و اسمش کنار بزرگترین نویسندههای تاریخ جهان قرار میگیره. آثارش الهامبخش اپراها، فیلمها و نوشتههای زیادی بوده و هنوز هم تو دانشگاهها، کلاسهای ادبیات و دل خیلی از خوانندهها جریان داره.
واقعیتهای جالب درباره الکساندر پوشکین
تسلط به زبانها
پوشکین علاوه بر زبان مادریش روسی، به زبانهای فرانسوی، انگلیسی، آلمانی و لاتین تسلط داشت. این تسلط زبانی نتیجه تربیت او در خانوادهای اشرافی بود که به فرهنگ و آموزش اهمیت میدادن. پوشکین از کودکی با ادبیات فرانسه آشنا شد و حتی در دوران نوجوانی شعرهایی به فرانسوی مینوشت. زبانهای دیگه هم بهش کمک کردن که آثار بزرگان جهان رو بخونه و ازشون الهام بگیره.
علاقه به قمار
پوشکین عاشق بازیهای ورق و قمار بود، علاقهای که گاهی براش مشکلات جدی ایجاد میکرد. تو زندگیاش بارها بدهیهای بزرگی به خاطر قمار بالا آورد. این علاقه به قمار، الهامبخش یکی از معروفترین داستانهاش، “بیبی پیک” شد که داستانی درباره وسواس یک قمارباز و تأثیرات مخرب قمار بر زندگیاشه. قمار برای پوشکین فقط یه سرگرمی نبود؛ انگار با هر دست بازی، دنبال هیجان و چالشهایی بود که تو زندگی واقعی شاید نمیتونست تجربه کنه.
دوئلهای متعدد
پوشکین یه شخصیت حساس و غرورمند داشت که باعث میشد خیلی سریع احساساتش جریحهدار بشه. همین غرور، اونو نزدیک ۲۶ بار به میدان دوئل کشوند. دوئل در اون زمان یه راه «شرافتمندانه» برای حل اختلافات بود. جالبه بدونی که حتی وسط یکی از دوئلها، وقتی منتظر بود تا نوبت شلیک حریفش برسه، آلبالو میخورده.
روزی رو که پوشکین تصاحب کرد
تو روسیه روز تولد پوشکین، ۶ ژوئن، به عنوان «روز زبان روسی» جشن گرفته میشه. موزههایی به اسمش هست، مجسمههاش تو شهرهای مختلف نصب شده و حتی یه سیارک و یه دهانه روی عطارد به اسمش نامگذاری شده. با اینکه زمان خودش زیاد سانسور شد، حالا یکی از نمادهای جهانی ادبیاته.
الهامبخش دنیای موسیقی
موسیقیدانهای بزرگی مثل چایکوفسکی، گلینکا و موسورگسکی از آثار پوشکین الهام گرفتن و بعضی از بهترین اپراهای روسی مثل “یوگنی آنگین” “بوریس گودونف” رو بر اساس نوشتههای اون ساختن.

الکساندر پوشکین
زندگی و مرگ این شاعر و نویسنده روس
آثار پوشکین:
