
شروع انسان، از مخالفت بود
بررسی و خرید کتاب "روانشناسی نافرمانی اجتماعی"
نافرمانی، راهی برای بازگشت به خود واقعی است.
معرفی کتاب "روانشناسی نافرمانی اجتماعی"
«تاریخ بشر با یک نافرمانی آغاز شد، و بعید نیست که با یک فرمانبرداری به پایان برسد.» این جمله کتاب روانشناسی نافرمانی اجتماعی رو شروع میکنه. جملهای که بیشتر از اینکه شبیه به مقدمه باشه، مثل یه هشداره برای ما. از نگاه فروم، تاریخ دقیقاً از جایی شروع شد که آدم و حوا تصمیم گرفتند فرمانی رو زیر پا بذارن و از میوهی درخت معرفت بخورن. همین نافرمانی ساده بود که راه آگاهی و انتخاب رو به روی بشر باز کرد. اما همین انسان، امروز انقدر فرمانبردار شده که شاید با یک دستور ساده، مثل فشردن یک دکمه، همهچیز رو به پایان برسونه. به این ترتیب از نظر فروم، تمام تاریخ بشر بین دو لحظه خلاصه میشه. لحظهی نافرمانی و لحظهی فرمانبرداری مطلق.
فروم در این کتاب دقیقاً به سراغ لحظاتی میره که آدمهای عادی مثل من و شما با یک سوال درونی روبهرو میشن. «باید مخالفت کنم یا ساکت بمونم؟». فروم علاقهای به قهرمانهای اسطورهای نداره. قهرمان همان فردی است که وسط یک جمع، بیصدا و مردد ایستاده و صدایی درونش فریاد میزند این کار درست نیست.
این کتاب برای بررسی نافرمانی، سراغ سه سوال میره. اول اینکه چطور نوع نگاه و شیوهی فکر کردن ما تعیین میکنه در موقعیتهای سخت چطور رفتار کنیم؟ دوم اینکه چرا حتی وقتی فکر میکنیم آزادیم، جامعه با هزار قید و شرط پنهان ما رو محدود میکنه؟ و سوم، چرا ما گاهی نقشهایی رو بازی میکنیم که هیچوقت ما انتخابشون نکردیم؟
فروم اصرار نداره که مخاطبش آدمی سرکش یا انقلابی باشه. هدفش فقط اینه که هرکس حداقل یک بار به این سؤال فکر کنه که چرا دارم این کار رو میکنم؟ برای همینه که جملهی معروف کانت رو قرض میگیره و میگه Sapere Aude یعنی جرات کن بیندیشی! چون به محض اینکه فکر کنی، دیگر نمیتونی بهراحتی اطاعت کنی. از نظر فروم دانستن یعنی نافرمانی و شروع انتخاب.
“روانشناسی نافرمانی اجتماعی” کتابی نیست که مستقیم پاسخ بده. فقط با طرح یه سوال مهم، ما رو به حال خودمون رها میکنه آنجا که باید نه میگفتیم و نگفتیم، کجا بود؟ اگه دوست داری بیشتر درگیر این سوال بشی، پیشنهاد میکنیم این کتاب رو با ترجمه فیروزه مهاجر از نشر آشیان بخونی.

بخشی از کتاب
بیمبالغه میتوان گفت که هیچگاه دامنهی دانش ما دربارهی اندیشههای بزرگی که نژاد بشر تولید کرده به شدت امروز در جهان گسترده نبوده، و هیچگاه تأثیر این اندیشهها کمتر از امروز نبوده است. میلیونها نفر در میان اقشار تحصیلکرده در اروپا و آمریکا با اندیشههای افلاطون و ارسطو، نبیهای تورات و مسیح، اسپینوزا و کانت آشنا هستند. این اندیشهها در هزاران مؤسسهی تحصیلات عالی تدریس میشود، و برخی را در کلیساهایی از هر فرقه و در هرجا موعظه میکنند. و تمامی اینها در جهانی که اصول خودبینیِ نامحدود را دنبال میکند، که ملتگرایی هیستریک بهبار میآورد، و در حال کشتار جمعی جنونآمیزی است؛ چگونه میتوان این تضاد را توضیح داد؟
حقایق جالب راجعبه "روانشناسی نافرمانی اجتماعی"
فروم از فروید برید، چون نافرمانی رو جدی گرفت
فروم با وجود اینکه روانکاو بود، از نظریههای فروید فاصله گرفت چون عقیده داشت تمرکز بیش از حد روی غرایز فردی، ریشهٔ مشکلات اجتماعی رو نادیده میگیره. ایدههای فروم درباره آزادی، نافرمانی و مسئولیت فردی در تضاد با نگاه فروید بود.
یه مهاجر همیشه در حال فرار
فروم بعد از فرار از آلمان نازی به آمریکا رفت، بعدش به مکزیک و نهایتاً به سوئیس مهاجرت کرد. خودش میگفت دنبال جایی میگرده که آزادی واقعی توش وجود داشته باشه.
FBI یه پرونده ۶۰۰ صفحهای برای اریک فروم داشت!
در دوران جنگ سرد، FBI پروندهای شامل بیش از ۶۰۰ صفحه درباره اریک فروم جمعآوری کرده بود. این اسناد شامل اطلاعاتی درباره سخنرانیها، تماسهای سیاسی، عضویت در گروههای چپگرا و حتی ارتباطات روزمرهاش بوده. حجم این پرونده نشون میده که دولت آمریکا بهطور جدی افرادی مثل فروم رو بهعنوان تهدید احتمالی میدید.